سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شب نوشته های من... - من و دوستم



درباره نویسنده
شب نوشته های من... - من و دوستم
مدیر وبلاگ : یاران دلنواز[65]
نویسندگان وبلاگ :
زهرا (@)[29]

سعیده
سعیده[30]

تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دل نوشته ( زهرا )
یاران دلنواز
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
شب نوشته های من... - من و دوستم

آمار بازدید
بازدید کل :61964
بازدید امروز : 104
 RSS 

نیمه شب است...خوب باشد...شب رو بیشتر روز دوست دارم...
اگر فردا نمی خواستم پاشم دوست داشتم تا صبح پای کامپیوتر بمونم...
بشر خبر داد که باید فردا برم باشگاه...
به قول سعیده فکر کنم باید از این شهر فرار کنم تا ...
دو هفته شد...از موقعی که مامان رفته مکه...
سه شنبه روز عرفه بود...پارسال مثل این روز رو طلائیه بودیم...چه روزی بود...امسال ما رو دعوت نکردن شهدا...حق داشتن...حق داشتن...حق داشتن...
الان تازه می فهمم پارسال چه روزی رو کجا بودم... هر چند که همش یه ساعت اونجا نبودیم...کاش قدر می دونستم...
عجب طلایی بود این طلائیه...
.

.

.

کاش فردا نمی خواست برم....امشب رو دوست داشتم با خودم باشم.....
خیلی وقته دلم برا خودم تنگ شده .... نمی دونم کی فرصت می شه به افکارم سروسامون بدم...
همین...
تا فرصت مناسب...یا علی



نویسنده : زهرا » ساعت 2:4 صبح روز شنبه 87 آذر 23